ناشناس ( تحصیلات : طلبه ، 15 ساله )

چند وقته به ازدواج نیاز دارم ولی شرایط ندارم حتی کسی را برای موقت هم نمی شناسم فشار روحی سنگینی رومه چه کار کنم


مشاور (سید حبیب الله احمدی)

باسلام. با در نظر گرفتن شرایط سنی شما و ویژگی های فیزیولوژیک و روانشناختی مربوط به این دوره ی سنی، شاید بهتر باشد که در اصطلاحی که به کار بردید، یک تجدید نظر انجام دهید؛ به طوریکه به جای عبارت «نیاز به ازدواج» بهتر این است که از عبارت «نیاز جنسی» استفاده کنید. زیرا این دومقوله، مترادف یکدیگر محسوب نمی شوند. اگرچه ارضای میل جنسی، بخش بسیار مهمی از ازدواج، محسوب می شود، ولی ازدواج فقط به معنی ارضای جنسی نیست. برای یک نوجوان در سن شما نیاز جنسی واقعاً به عنوان یک نیاز مهم و قابل توجه، مطرح می شود؛ نیازی که در سنین قبل، مطرح نبوده و از این سنین، تازه درگیر آن می شوید. اما مسئله ی ازدواج، بسیار فراتر از ارضای نیاز جنسی است. شما در این سن، نه تنها «نیاز» به ازدواج ندارید، بلکه با توجه به ساختار جامعه ی امروزی، حتی اگر دختری حاضر به ازدواج با شما باشد و خانواده ها هم موافق باشند، ازدواج در این سن، به نظر من به عنوان یک روانشناس، اشتباه محض است. زیرا در سنین نوجوانی، بسیاری از مولفه های روانشناختی و اجتماعی لازم برای ازدواج هنوز شکل نگرفته است. در واقع، بلوغ جنسی فقط شرط لازم برای ازدواج است ولی شرط کافی، رسیدن به بلوغ روانشناختی، اجتماعی و اقتصادی است. پس، اولین نکته ای که باید به آن توجه داشته باشید، این است که مسئله ی شما در حال حاضر، نیاز جنسی است و نه نیاز به ازدواج. حالا با درک درست از مسئله، و تعریف دقیق تر آن، بهتر می توانید به راه حل آن فکر کنید. همانطور که می دانید، تنها راه حل سالم برای ارضای نیاز جنسی، ازدواج است که عملاً و منطقاً شرایط آن تا رسیدن شما به دوره ی بزرگسالی (یعنی تقریباً از حدود بیست سالگی به بعد) وجود ندارد. بنابراین تنها راه حل سالم شما در حال حاضر، در پیش گرفتن تمهیداتی برای کنترل این تمایل است. دو نکته ی علمی در مورد تمایل جنسی وجود دارد که اگر خوب به آن ها دقت کنید، می توانید به بهترین راه حل، برای کنار آمدن با تمایل جنسی خود در حال حاضر، دست یابید. نکته ی اول، این است که غریزه ی جنسی، علی رغم اینکه یک غریزه ی بسیار مهم و اساسی در بین غرایز انسان، محسوب می شود، نسبت به سایر غرایز مهم انسانی، یک غریزه ی «حیاتی» محسوب نمی شود. به عنوان مثال، اگر غریزه ی تشنگی یا گرسنگی که دو غریزه ی اساسی انسان هستند، ارضا نشوند، فرد دیر یا زود هلاک می شود. اما براساس مبانی علم روانشناسی، غریزه ی جنسی، یک غریزه ی حیاتی نیست. یعنی اگر ارضای این غریزه به تأخیر بیفتد، لزوماً سلامت جسمی یا روانشناختی انسان، با خطری جدی مواجه نمی شود. البته این به این معنی نیست که ارضا نشدن میل جنسی، ناکام کننده یا دشوار نیست. در واقع تحمل این حالت، بسیار هم آزار دهنده و سخت است، اما سلامت روانی و جسمانی ما را با تهدید جدی مواجه نمی سازد. نکته ی دوم که شاید مهمتر و کاربردی تر از نکته ی اول باشد، این است که مخصوصاً تا زمانیکه میل جنسی، ارضا نشده است و ناکام مانده است، میزان شدت این تمایل، وابستگی مستقیمی دارد به محرک های محیطی برانگیزاننده. یعنی هرچقدر که یک فرد (مخصوصاً فردی که عملاً امکان ارضای میل جنسی خود را از مسیر بهنجار ندارد)، بیشتر در معرض محرک های تحریک کننده ی جنسی قرار بگیرد، شدت تمایلات جنسی او افزایش می یابد. در چنین حالتی، از آنجا که امکان ارضای این نیاز تشدید شده وجود ندارد، در نتیجه احساس ناکامی ناشی از آن هم تشدید می شود. اگر بخواهم به زبان ساده تر سخن بگویم، باید بگویم که تنها گزینه ی شما برای کنترل میل جنسیتان، این است که هرچه بیشتر سعی کنید خود را از محرک های برانگیزاننده ی جنسی، دور نگه دارید، مخصوصاً از دیدن فیلم ها، عکس ها و به طورکلی هرچه که میل جنسی را در شما بر می انگیزد. نکاتی که به آن اشاره کردم، بلااستثنا برگرفته از مبانی علمی بود، اما اگر به عقاید مذهبی هم التزام داشته باشید، متوجه خواهید شد که چه هماهنگی دقیقی بین توصیه های دین برای یک فرد مجرد، مخصوصاً در سنین شما و توصیه های علمی معتبر در این زمینه، وجود دارد.